Saturday, February 23, 2008

پريدن تو دريا هيچم ميكنه





1- به چندروزي دريا طوفاني بود . سرعت باد به حدود 53 گره كه همون 95 كيلومتر در ساعت ميشه هم رسيد . موجهايي يه طول 6 يا 7 متر به بدنه بارج

( شناورٍ20000 تني كه 240 نفر توش اقامت دارند ) چنان تنه اي به بدنه بارج ميزدند كه با 8 تا لنگرش بازم يه چند نفري دريا زده شدند. تو اين جور مواقع از سكوي گازي گه در حال راه اندازيش هستيم جدا ميشيم و اين يعني چند روزتعطيلي كار .

2 - شب كه رقتم رو عرشه ديدنه ديونگي دريا برام فوق العاده بود . ميغريد ؛ نعره ميكشيد و انگار كه يه مشت زن سباه و تنومند بارج رو تو گوشه رينگ بوكس گير انداخته بود و ديگه دينگ دينگ تابم اوت رو هم نميشنيد هووك ضربه هاش رو از هر طرف به بدن حريفه گارد گرفتش وارد ميكرد . تو نصور اين هيا هو دلم ميخواست يه دورخيز كنم و خودم رو پرت كنم توي رينگ و مثل Jake La Motta تو فيلم " گاو خشمگين " برم اون گوشه دستامو گره بزنم به رينگ و بگم بزن ديوونه .....لعنتي ... يزن.

اگه ميدونستم نميكشدم حتما اين كارو ميكردم اونهم با ضربه هايي كه هر كدوم مثل كوبيدن با به 18 جرخ به ديوار بود. ديدنه اين صحنه اگه داشت خاليم ميكرد ؛پريدن تو دريا اون لحظه هيچم ميكرد؛ هيچ.... واي خدا اين هيچ شدن يعني همه چي واسه من ؛ همه چي ؛ مثله تاريكي مطاق كه خودم رو توش بد جوري پيدا ميكنم.

3 - ديدنه پرنده هاي دريايي كه برخلاف جهت باد مترصد شكار ماهي هايي بودند كه روي آب تمي دوتم چه غلطي ميكردند تو اين بش بلوا هم جالب بود.

3 - قردا قراره مدير عامل شركت به اضافه چند تا همراه بيان واسه يازدبد ؛ تنفبورد مرتب مباد و هي يه چيز تازه ميخواد . تو چشاش وقتي پشت لب تاپش نشسته استرس بازديد فردا رو ميشه ديد و وقتي داره روي عرشه قهوه ميخوره لذت چند روزه ديگه كه داره بر ميگرده كشورش.

4 - تا 6 مارچ كه برميگردم تهران.

5- عكس رو فرداي اون شب گرفتم ؛ اروم تر داره ميشه.