Wednesday, March 12, 2008

زندگی در لحظه

تو یه جایی شنیدم که هیچ چیز کهنه تر از روزنامه دیروز نیست

از آنتون پرسیدم ایام تعطیلاتت رو چی کار کردی گفت یه چند روزی دبی بودم.... چند روز اسکی کردم و چند روزی هم تایلند رفتم.... خوب.

دیشب با دوستم رفته بودیم بام تهران ، هوا عالی بود بین صحبتهای محمدوصدای شرشر آبشاروقتی به خودم اومدم که دارم به ده تا چیز دیگه که عموما استرس های زندگیم هستند فکر میکنم

هنر اینکه بتونی زندگی و کارت رو همزمان؛ نه در هم ؛ مدیریت کنی شاید چیزی ی که من یک کم ضعف دارم البته این میتونه از کالچر ما باشه از اینکه هنر اگزستانسیلیزم با ساختارو خواستگاه اندیشه فرهنگیمون به اون صورت سازگار نیست اینکه از یک خود سانسوری مزمن درعذابیم و لذت چیزی ی که برامون غریب . هنر در لحظه زندگی کردن چیزی که با تمام وجودم کمبودش رو در خودم حس میکنم