Tuesday, August 3, 2010

خانه

اما من دیگر نه منم
و خانه‌ام دیگر از آن ِ من نیست.

Saturday, April 17, 2010

خواب

خواب چون درفکند از پایم. خسته می خوابم از آغاز غروب. لیک آن هرزه علف ها که به دست. ریشه کن می کنم از مزرعه روز... می کنم چون شب در خواب هنوز

Wednesday, March 25, 2009

خود سانسوری تا تخریب

درکش خیلی سخته که چرا بعضی ها انقدر خودشون رو سانسور میکنند احساسانشون علایقشون عواطفشون.... شاید در هاله ای ار بی اعتمادی به سر میبرند ! نه به نظر من اونا قدرت خلاقیت ندارند نمیتونند بسازند قدرتی برای تخریب تا تعریف

نسل نو موسیقی


شاید اگه شاهین اینجا بود و میدید که من میخوام یه پست رو در مورد ساسی مانکن و اصولا یه سری خواننده های از این سری بنویسیم تردید نمیکرد و یکی خالی میکرد تو مخم؛
این روزها وقتی تو تاکسی میشینی تا پیاده شی انگار که تو یه مچلس بزنبکوب هستی اهنگ هایی به گوشت میخوره که از خیل گروه های با اصطلاح رپ خوانی هستند که به صورت زیرزمینی دارن فعالیت میکنند و خب خیلی هاشون واقعا جلف و مزخرف میخونند واونقدر مزخرفات بلغور میکنند که راضی میشی یه کورس زودتر پیاده بشی یا ازاقای راننده با نهایت احترام بخوای خقش کنه .
ولی خوب یه چیزی رو نباید فراموش کرد که از دل این ازادی و تشتت ارا و عدم سانسور و خود سانسوری کسانی بیرون میان که اگه نبود این فضا برای امدن و ارائه خودشون هیچ وقت نمیتونستیم از نواوری ها تو زمینه موسیقی یا حالا هر چیز دیگه لذت ببریم . البته یه قسمت از این نوشته بر میگرده به خود من که دور از این فضا و موسیقی ها و اینکه اینها ارزش شنیدن رو ندارند و خزن ، بیشتر با سبک های دیگه تایمم رو پر میکردم.
خوب اولش با دبی شروع شد و اهنگهای باب سینکلر مخصوصا اهنگ کودکان اسمانیش که یادم نمیره که عسلویه که بودم همیشه که تو راه شرکت بودیم قبل از اخبار ساعت 6 صبح رادیو فرداپخشش میکرد و من هم منگ خواب ویه روز مزخرف دیگه تو اون کارگاه لعنتی هیچ حسی ازش نمیگرفتم ؛ تا اینکه تو دنس فلور کلوب "روتانا تاور" دبی وقتی دی جی اهنگش رو پخش کرد و من بین خاطرات عسلویه که یهو جلو چشمم قطار شدن و قطار بچه هایی که با گذاشتن این اهنگ انگار که ترکونده بودند جلوی من هی بالا و پایین میپریدند، تازه به عمق این اهنگ پی بردم. و بعدش هم که اهنگهای اونو تقریبا حرفه ای گوش دادم متوجه فضایی در زندگیم شدم که این تیپ اهنگها موسیقی میتونن موزیک متنشون باشند . دنیایی که خودتو از همه چی ول کنی و ازادانه با ریتم موسیقی بالا و پایین میپری .

خب این پسره ساسی اگه اهنگ سازه موزیک هاش هم باشه به نظر من یه چیزی داره یعنی یه استعداد که تو ریتم اهنگ هاش و ملودیاشون- اینجا باید بگم که اصولا من به ماودی اهمیت میدم تا متن موزیک - باید دنبالش بود و اون تغییر ریتم ترانه ها که گاهی نا چهار ریتم مختلف تو یک تک اهنگ میرسه و سوار بودن ملودی به متنه، .خب کلبپهاشهم که با کلی خطوط قرمز که ما داریم تو سبک خودش خیلی حالب نشون میدن و کلا میشه گفت واسه خودش صاحب سبکه و خوب من هم از شنیدن اهنگ هاش باید اعتراف کنم که لذت میبرم
چند تا اهنگ از زانیار شتیدم که باید بگم شاه کاره و اگه بازم اهتگ سازش خودش باشه و یا حتی یه ایرانی باید به درک بالای موسیقاییش افنخار کرد مخصوصا اهنگ " تفره نرو " خب یه اهنگ دیگه هم که باید بهش اشاره کنم اهنگ " عروسک من " از موژان هست که ریتم بسیار جالب و حرفه ای داره
و خب خیلی های دیگه که دنبالش میرم تا گوش بدم ولذت ببرم

Thursday, March 19, 2009

خسته ام نمیدونم چرا

بعد از خوندن فصلی از کتاب اپرای شناور، کوفنگی تنم، خسنگی چشام ، دل میخواد تا سال بعد بخوابم
نمیدونم از چی میتونه باشه ! از اینکه فرشید ساعت یک نصفه شب بهم زنگ میزنه و تمیدونم شایدم مست میخواد با خانومش بیاد دنبالم که بریم بگردیم . خوب من چه حسی میتنوتم داشته باشم البته مهسا خانوم از همون اول که دیدمش وقتی با فرشید اومده بودند تهران به دلم نشست و تو دلم به فرشید به خاطر انتخابش تبریک گفتم همونطور که تو دلم از بعضی انتخاب های دوستای دیگم خوشم نیومده و هیچ وقت بهشون نگفتم اما به فرشید گفتم ، یعنی به هر دوشون که ترکیب سازگاری هستید وبهم میایین، بازم من یه کتاب نخونده خونده متاثر ازسبک نوشتاری نویسنده اش شدم ، اینایی هم که نوشتم بی سرو ته هر چی هست جریان سیال ذهنی یه که خسته هست و میخواد بخوابه اون هم تا سال بعد

Saturday, March 14, 2009

حال کردم با این

.... من فک کنم وقتی که جوونیم، از خونوادمون از ریشمون هی فرار می کنیم. میخوایم آزاد باشیم خودمونو پیدا کنیم، بعد هی که پیرتر میشیم دوباره برمیگردیم به اون ریشه ها به خانواده.... وقتی که این دایره رو تموم میکنی، پاتو رو زمین میذاری خیلی محکم و با آرامش زندگی می کنی...